شکسته بغضی در گلویم

شکسته بغضے در گلویم،
پُڪ مے زنم؛
دود مے شود؛
معتادم به خیالت
که مے چکد از لبانم
تا بغلتد روے سطرهاے شعرم
و فرو ریزد
تمام نیستے ات در من

سرم را بچرخانم
باز پُڪ میزنم
بغض شکسته ام را
دیدگاه ها (۱)

انگار کسی نیست

زخم وقلب

مهربانی

خدایاااا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط